صدمه زدن ایوانکا ترامپ دختر ترامپ اینترنت

صدمه زدن: ایوانکا ترامپ دختر ترامپ اینترنت عربستانی سرگرمی اوباما ایوانکا تصویر

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار حوادث چاه آدمخوار در کلاردشت

    اهالی روستای کلنو در حوالی شهر کلاردشت، اتفاق نیمروز پنجشنبه را هیچ وقت فراموش نمی کنند. اتفاق ای تلخ که فوت سه نفر از اهالی دِه را رقم زد و آنها نبود امکانات و

    چاه آدمخوار در کلاردشت

    چاه آدمخوار در کلاردشت

    عبارات مهم : آتش نشانی

    اهالی روستای کلنو در حوالی شهر کلاردشت، اتفاق نیمروز پنجشنبه را هیچ وقت فراموش نمی کنند. اتفاق ای تلخ که فوت سه نفر از اهالی دِه را رقم زد و آنها نبود امکانات و دیر رسیدن امدادگران را یکی از علت های مهم آن می دانند. پنج مرد در چاه کشاورزی در باغ دچار گازگرفتگی شدند که یکی از قربانیان، با فداکاری دو نفر از آنها را نجات داد و خود جان باخت.

    چاه آدمخوار در کلاردشت

    شروع حادثه

    اسماعیل سال ها کارهای لوله کشی دِه را انجام می داد، به سیستم لوله کشی دِه آشنا بود و اگر اهالی در چاه های کشاورزی یا لوله کشی منزل مشکلی داشتند او را خبر می کردند. مدتی بود چاه کشاورزی باغ پدر به مسئله خورده بود تا این که عصر پنجشنبه اسماعیل وقت کرد، آن را درست کند. جهت پیدا کردن عیب چاه، به عمق 20 متری رفت. چند دقیقه گذشت و از او خبری نشد. پدر که بالای چاه ایستاده بود، چند بار صدایش کرد ولی جوابی نشنید . دلواپس وارد چاه شد که او هم به آینده پسر دچار شد.

    خبر در دِه پیچید و اهالی کم کم در باغ جمع شدند. سکوت داخل چاه خبر از اتفاق ای ناگوار داشت. مهدی، یکی از اهالی دِه وارد چاه شد و بعد از او نوبت حسین، داماد خانواده بود. چهار نفر وارد چاه شده است و دیگر بازنگشته بودند. ابراهیم که پدر و برادرش همراه دامادشان و مهدی در چاه گرفتار شده است بودند، آخرین نفری بود که وارد چاه شد. او شناگر ماهری بود و همه امید داشتند بتواند، افراد گرفتار در چاه را نجات دهد.

    اهالی روستای کلنو در حوالی شهر کلاردشت، اتفاق نیمروز پنجشنبه را هیچ وقت فراموش نمی کنند. اتفاق ای تلخ که فوت سه نفر از اهالی دِه را رقم زد و آنها نبود امکانات و

    چند دقیقه بعد با کمک اهالی و با طناب، پدر سالخورده و مهدی را از عمق چاه بیرون کشید . آنها به مشکل نفس می کشیدند و به نظر می رسید دچار گازگرفتگی شده است اند. ابراهیم جهت نجات جان داماد و برادر دوباره به عمق چاه زد که دیگر خبری از او نشد. اهالی پیرمرد را سوار خودروی شخصی کردند تا به بیمارستان در کلاردشت برسانند. در میان راه آمبولانس اورژانس را دیدند و او را تحویل امدادگران دادند.

    سرانجام یک تیم از آتش نشانی کلاردشت به محل اتفاق آمد و آتش نشانان با کمک اهالی، پیکر بی جان سه مرد را از عمق چاه خارج کردند.

    دیر رسیدند

    چاه آدمخوار در کلاردشت

    امید کاووسی از اهالی دِه و شاهد این اتفاق تلخ به جام جم می گوید: اسماعیل از حرفه ای های لوله کشی در دِه بود . او در چاه دچار گازگرفتگی شد و بقیه اهالی که داخل چاه رفتند، به آینده او دچار شدند. ابراهیم دو نفر را نجات داد ولی خودش دچار گازگرفتگی شد. روستای ما تا کلاردشت حدود هشت کیلومتر فاصله دارد و سریع به اورژانس و آتش نشانی زنگ زدیم. اورژانس که در میان راه پیرمرد را تحویل گرفت و به بیمارستان رساند، آتش نشانی هم از 40 دقیقه آمد. ولی امکاناتی نداشت و فقط نردبان داشتند که با آن توانستیم بفهمیم عمق آب چند متر است.

    وی ادامه داد: اگر امکانات کافی مثل دستگاه اکسیژن وجود داشت شاید آنها زنده می ماندند . اهالی جهت نجات جان آنها تلاش کردند . اگر امدادگران امکانات کافی داشتند یا سریع می آمدند، شاید سه خانواده داغدار نمی شدند.

    اهالی روستای کلنو در حوالی شهر کلاردشت، اتفاق نیمروز پنجشنبه را هیچ وقت فراموش نمی کنند. اتفاق ای تلخ که فوت سه نفر از اهالی دِه را رقم زد و آنها نبود امکانات و

    مرگ را به چشمانم دیدم

    مهدی در این اتفاق فوت را به چشم دید، ولی با فداکاری ابراهیم دوباره به زندگی برگشت. روز اتفاق در حال کار در نزدیکی باغ بود که با صدای داد و فریاد خواهرش متوجه ماجرا شد . اسماعیل شوهرخواهرش بود و هنگامی که فهمید او در چاه گیرافتاده، به عمق چاه رفت.

    نترسیدی در چاه و به آینده دو نفر دیگر دچار شوی؟

    چاه آدمخوار در کلاردشت

    آن روز پشت باغ در حال آرماتوربندی بودم که صدای خواهرم را از باغ شنیدم. خودم را به باغ رساندم. خواهرم بالای چاهی ایستاده بود و می گفت؛ شوهرش اسماعیل وارد چاه شده است و دیگر اوج نیامده هست. بی تابی های خواهرم را که دیدم با طناب وارد چاه شدم. در آن وقت به این عنوان که چه بلایی امکان دارد سرم بیاید فکر نکردم.

    در چاه چه اتفاقی افتاد؟

    وارد چاه که شدم، طناب کوتاه بود و دو متر بالاتر از سطح آب بود. همه جا تاریک بود و نفس هایم به شماره افتاد. دیگر هیچی نفهمیدم تا این که چشمانم را باز کردم و بیرون چاه بودم. در چاه فوت را به چشم دیدم.

    چرا به بیمارستان نرفتی؟

    شانس آوردم مرا به بیمارستان نبردند وگرنه می مردم. به بیمارستان اینجا امکانات نمی دهند و اوضاع خوبی ندارد.

    چرا از آتش نشانی کمک نگرفتید؟

    اهالی زنگ زدند. بعد از 40 دقیقه ماشین آتش نشانی با تانکر آب آمده بود. هیچ امکاناتی نداشت. اگر به داخل چاه اکسیژن می رسید شاید زنده می ماندند. نمی دانم در این اتفاق تانکر آب به چه کاری می آید. می درخواست کردند داخل چاه آب بریزند تا آنها اوج بیایند؟

    واژه های کلیدی: آتش نشانی | بیمارستان | اخبار حوادث


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار